نوروز نود وچهار دومین نوروز غزلم
عشق ابدی من نوروز امسال دومین نوروزت بود پارسال موقع سال تحویل سه روزت بود امسال یک ساله بودی و کلی شیرین کاری بلدی علاوه بر اینکه داری هر روز تو راه رفتن پیشرفت میکنی .امسال هفت روز اول عید بابایی باید سرکار شیفت وای میستاد خب تا شیشم هم بخاطر ایام فاطمیه عملا همه چی تعطیل بود.موقع سال تحویل شما خولب بودی ولی من به زور بابایی رو بیدار کردم تا موقع تحویل سال برای عاقبت بخیری دخترم و همه بچه ها دعا کنیم.گناهی بابایی فردای اون روز هفت صبح باید محل کار میبود برای همین خیلی دلم سوخت براش .روز هفتم یعنی پنجشنبه رفتیم دامغان پیش مادر جون همون شب عمو حسین و زن عمو با پارسا و سارا اومدن که خیلی خوش گذشت و زن عمو ما رو...
نویسنده :
مامانی غزل
0:20